برخورد تمدنها یا جنگ تمدنها تئوری مطرح شده توسط متخصص علوم سیاسی ساموئل هانتینگتون میباشد که مطابق این تئوری پس از پایان جنگ سرد فرهنگ و هویت مذهبی سرچشمه همه درگیریها خواهد بود.
هانتینگتون استدلال میکند که روندهای درگیری جهانی پس از پایان جنگ سرد، بهطور فزایندهای در خطوط گسست تمدنی نمایان میشوند. جنگهایی مانند آنچه پس از فروپاشی یوگسلاوی رخ داد، در چچن، و نیز میان هند و پاکستان، بهعنوان شواهدی از درگیریهای بینتمدنی ذکر میشوند. او همچنین معتقد است که باور گستردهٔ غرب به جهانشمول بودن ارزشها و نظامهای سیاسیاش سادهانگارانه است و اصرار مداوم بر دموکراتیزهسازی و اینگونه «هنجارهای جهانشمول» تنها به تشدید خصومت تمدنهای دیگر منجر خواهد شد. هانتینگتون میگوید غرب بهسختی این واقعیت را میپذیرد، زیرا خود بانی نظام بینالملل بوده، قوانین آن را نوشته و با نهادهایی چون سازمان ملل متحد به آن شکل داده است
هانتینگتون همچنین معتقد است که برخی عوامل اساسی در ایجاد این درگیریها، ویژگیهای مشترک دین مسیحیت (که تمدن غربی بر آن بنا شده) و دین اسلام هستند:
هر دو دین، تبشیری هستند؛ یعنی در پی جذب و تبدیل دیگران به دین خود میباشند.
هر دو، ادیان جهانی و «همه یا هیچ» هستند؛ به این معنا که هر دو طرف بر این باورند که تنها ایمان خودشان حقیقت دارد.
هر دو، ادیان غایت شناسانه هستند؛ یعنی ارزشها و باورهای آنها بهعنوان هدف نهایی هستی و معنای زندگی انسان تلقی میشوند.
هانتینگتون و نظریه برخورد تمدن ها : شرح کوتاه
منتشر شده در مطالب
اولین باشید که نظر می دهید